میراث البرز از منظر هویت برای آیندگان

اگر کتاب‌های مربوط به شهرسازی را ورق بزنید، مفهوم حسِ مکان یا حسِ تعلقِ مکان را موضوعی بسیار حائز اهمیت میانِ اندیشمندان خواهید یافت، احساسی که بنا به تعریف بزرگان، ادارک ذهنی فرد را از محیط سکونت خود نشان می‌دهد و او را در ارتباطی درونی با فضای زندگی‌‌اش قرار می‌دهد، به نوعی که خود را پیوندخورده با محیط و یکپارچه با آن می‌‌بیند.

در این فضا، شهر يا کشور، چنان احساس راحتی می‌کنید که تمام مولفه‌های محيط برایتان پُررنگ می‌‌شود؛ دغدغه‌ ارتقای آن را در همه‌ زمینه‌‌های کالبدی و انتزاعی دارید، فضا به یک عنصر هویت‌‌زا برایتان بدل می‌شود که خود را متعلق به آن، و آن را متعلق به خود می‌پندارید.

چند سال پیش در همایشی مربوط به ساخت‌وساز شهری شرکت کردم که یکی از سخنران‌ها به موضوعِ جالبی اشاره کرد، تهاجمی عمل کردنِ مدیران، مسئولان و دست‌اندرکاران میراث‌فرهنگی به جای تدافعی عمل کردن. این اظهار نظر با توجه به ساخت‌و‌سازهای ناموزون و نامتناسبی که در سطح استان البرز به چشم می‌خورد، اظهار نظری بسیار جسورانه، هوشمندانه و قابل تأمل است.

تهاجمی عمل کردن به این معنی است که آینده‌نگر باشیم، گذشته را درک کنیم، وضع موجود را بشناسیم و با قدرت به سمت خلق بناهایی حرکت کنیم که به میراثِ آیندگان بدل شوند.

چندین نسل بعد از ما در البرز چه ساختمان‌ها، چه بناهای شاخص و چه نماهایی را از ما به ارث خواهند برد؟ آیا چیزی جز آسمان‌خراش‌های نامتقارن و ناموزون، اغتشاش‌های بصری در خیابان‌های شهر و ساختمان‌هایی که در هر کوچه و خیابان هرکدام سازِ خود را می‌نوازند، از خود به یادگار خواهیم گذاشت؟ آیا روندی که در ساخت‌وساز شهری پیش گرفته‌ایم، ضامنِ ایجاد هویت البرز است؟

تهاجم همیشه بارِ منفی در پی ندارد و پیش‌بینی از خطرات احتمالی آینده را نیز می‌توان در بطن آن، نهان یافت. تهاجمی که در نگاه و دیدگاه نهادهایی مانند اداره‌کل میراث‌فرهنگی، نظام مهندسی و اداراتی از آن دست باید وجود داشته باشد و نتیجه‌ خود را در به یادگار گذاشتن میراثی برای آیندگان، نشان خواهد داد.

دیدگاه تهاجمی یعنی ضوابطی هنگامِ ساخت‌و‌ساز وجود داشته باشد که به هر مهندس معمار و شهرساز اجازه‌ دخالت سلیقه‌ شخصی در پروژه‌ تحت مسئولیتش را ندهد. این ضوابط در حال حاضر وجود دارد اما متاسفانه به خوبی اجرا نمی‌شود و به اعمال سلایق مختلف در ساخت و ساز شهرهایی منجر شده است که هر بنایش تنها معرف مهارت یک فرد به عنوان معمار است نه یک کُل به عنوان معماری و شهرسازی خاصِ یک استان، و این موضوع سبب شده هویت معماری و شهرسازی استان البرز خدشه‌دار شود.

باید به معماری و شهرسازی واجد ارزش بازگردیم که انسان را به عنوان رُکن اصلی فضا در نظر می‌گرفت. باید همان صفا و صمیمیت و دلنشینی حضور افراد در فضاهای شهرها و روستاهای قدیمی را که در کاشان، یزد، اصفهان، گیلان و چرا راهِ دور برویم، همین روستاهای زیبای البرز حس می‌کنیم، به معماری و شهرسازی درون‌شهری نیز بازگردانیم. همان ویژگی‌هایی که سبب می‌شود حس تعلق مکان به یک فضا داشته‌ باشیم، حتی اگر اهل آن شهر هم نباشیم.

باید بیاندیشیم که سکونتگاه‌های باستانی ما چه ویژگی‌های معماری و شهرسازی خاص و منحصربه‌فردي داشتند كه اگر همين الان به آن‌ها قدم بگذاریم، از لذت حضور در محيطی با ويژگی‌ها و مولفه‌های انسانی، سرشار می‌شویم.

شایسته نیست زمانی که بقایای کهن‌ترین روستای ایران در هزاره‌ هفتم و ششم قبل از میلاد در یان‌تپه، یکی از تپه‌های باستانی محوطه‌ی ازبکی، وجود دارد، و میراث‌دار تمدنی بسیار قدیمی هستیم، اوضاع معماری و شهرسازیِ ما چنین باشد که امروز شاهد آن هستیم.

بالیدن به تاریخ غنیی گذشته کافی است، چرا که بهترین راه برای ارج نهادن به قدمت تاریخی و هویت غیر قابل انکار البرز، خلق بناهایی است که تمدن اين استان را با شكل و شمايل امروزيی ضمنِ الگو گرفتن از گذشته به نمايش بگذارند.

باید بناهایی خلق کنیم که موجِ سرزندگی را بتوان هزاران سالِ بعد نیز از میانِ آجرهای رنگ و رورفته‌‌ آن، حس کرد، همان‌طور که اکنون در بسیاری از بناهای تاریخی کشور همین حس را تجربه می‌کنیم. 

باید تفاوت‌های معنادارِ هویتی در عرصه‌ معماری و شهرسازی خلق کنیم تا استان البرز در هر دوره‌ زمانی، به یاریِ این آثار، شخصیت و هویتی جاودان داشته باشد. 

سوال اينجاست كه جايگاه ما در عرصه‌ تاريخ‌سازی برای آينده‌های دور استان البرز چيست؟ هزاران سال دیگر، نسل‌های آتی از دوره‌ کنونی ما چه میراثی به يادگار خواهند داشت؟

زمان آن رسیده که به این مسائلِ دقیق‌تر و موشکافانه‌تر بپردازیم.

انتهای پیام/

کد خبر 13991130597848

برچسب‌ها